از سوی مهندس افشین کاتوزیان، مدیر بازرگانی شرکت صنایع فروآلیاژ ایران (سهامی عام) در گفتوگو با ماهنامه تخصصی پردازش بررسی شد:
برنامهریزی برای توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه برای بهرهبرداری از تجربیات، نوآوری و علم روز با استفاده از تخصص درکنار جلوگیری از حذف نیروهای توانمند قدیمی درکنار نیروی جوان میتواند موجب برونرفت از این مقطع که همراه با تنگناهای اقتصادی-صنعتی است، شود.
مهندس افشین کاتوزیان، مدیر بازرگانی شرکت صنایع فروآلیاژ ایران (سهامی عام) درگفتوگو با گروه رسانهای پردازش مشکلات و تنگناهای موجود در صنعت فولاد و فروسیلیسیم، مسائل صنایع مادر و مشکلاتی که صنعت فولاد و صنایع وابسته بهویژه مواد اولیه از جمله فروسیلیسیم با آنها مواجه هستند را مورد تحلیل و بررسی قرار داد که در ادامه میخوانیم:
مشکلات زیرساختی و تاثیرات آن بر صنایع:
درحال حاضر اصولاً کلیه صنایع با مشکلاتی مشترک دستبهگریبان هستند. عمده این مشکلات در شرکت صنایع فروآلیاژ ایران (سهامی عام) را میتوان در فهرست زیر قرار داد:
محدودیت انرژی و کاهش توان تولیدی صنایع:
با توجه به مشکلات عمده در بحث زیرساختها و عدم رفع این مشکلات نتیجه امر منجربه ناکارآمدی فعالیتهای تولیدی، ازدست رفتن مواد اولیه و کاهش بهرهوری و منابع اولیه میگردد.
متاسفانه مشکلات زیرساختی باعث شده تا صنایع نتوانند با برنامهریزی لازم به اهداف خود برسند و برنامهریزی صرفاً به صورت اقتضایی و گذر از مقطع حال باشد. این درحالی است که برنامهریزی درجهت رفع مشکلات یکی از مهمترین وظایف اصلی مدیریتی بهشمار میرود و عدم برنامهریزی برای تغییرات موجب میشود تا برنامهریزی سیستمها ناکارآمد شوند.
در این خصوص کاهش توان انرژی در تابستان و تاثیرات کاهش مصرف گاز واحدهای نیروگاهی در زمستان از بدیهیترین مشکلات تاثیرگذار بر صنایع هستند که باعث کاهش تولید و افزایش هزینه سربار جذب نشده شده و در این رابطه تولیدکنندگان نیز با محدودیتهایی مواجهاند و این عرصه روزبهروز تنگتر شده و خسارات تولیدکنندگان و سهامداران بیش از پیش خواهد شد. درصورتی که روند فعلی ادامه پیدا کند، شاهد کاهش تولید از ۱۲ ماه و نصف آن در سال خواهیم بود.
عدم حمایت از صادرات و وضع قوانین محدود کننده:
یکی دیگر از موضوعات حائز اهمیت، بحث عدم حمایت از فعالیت صادرات است. با توجه به شرایط فعلی و تحریم ظالمانه، به جای تدوین قوانین تشویقی و انبساطی در امر مزبور، متاسفانه شاهد وضع مقرراتی انقباضی مانند؛ حذف مشوقها، وضع عوارض و مالیات و غیره بودهایم. برهمین اساس، جذابیت و ارزآوری برای موضوع صادرات با مشکلات بسیار زیادی مواجه گردیده است. محدودیتهای ایجاد شده سبب عدم تعادل عرضه و تقاضای بازار شده است. درحالی که خیلی از مجوزها برای حمایت از صادرات وضع شده بوده، اما درحال حاضر این دستورالعملها بخش صادرات را با محدویت و زیان مواجه کرده است. متاسفانه این امر نشات گرفته از عدم برگشت منابع صادراتی به جهت استفاده مجدد در چرخه تامین بوده که با توجه به موضوع تحریم و عدم امکان برای دستیابی به منابع از طریق سایر روشها، باعث گسترش تنگناها در بخش صادرات شده است. درنتیجه به اجبار برای اطمینان از رفع تعهدات و تسویه ارزی، اصولاً اطمینان از بازگشت ارز به کشور بیش از پیش دارای اهمیت میگردد و این امر باعث بروز مشکلات فوق شده است.
در ادامه با توجه به میزان تقاضای محصول فروسیلیسیم در داخل کشور و مازاد عرضه این محصول، درخصوص صادرات نیز مطلوبیتی از این بابت وجود ندارد. این موضوع سبب گسترش عدم تعادل عرضه و تقاضا و کاهش مطلوبیت در صادرات شده است. درنتیجه بسیاری از صنایع مرتبط در آینده نزدیک با احتمال تعطیلی مواجه خواهند بود.
همچنین از دیگر موارد قابل اشاره در بحث صادرات، سند چشم انداز توسعه سال ۱۴۰۴ است که طبعا مجوز بسیاری از صنایع برای صادرات درنظر گرفته شده و باتوجه به مباحث مطرح شده، امکان زیانده بودن صادرات بسیار بالا است.
محدودیت نقدینگی و سرمایهگذاری مجدد در صنایع:
تهاتر کالا عاملی غیر منطقی و غیر حرفهای است
نکته دیگری که به آن اشاره شد، موضوع تامین نقدینگی و یا سرمایهگذاری مجدد برای ایجاد ارزشافزوده در صنایع است. صنایع دارای زیرساختهای فرسوده و قدیمی بیشتر از سایر صنایع با این محدودیت و چالش مواجه هستند. علاوه بر مشکلات یاد شده، محدودیت نقدینگی باعث شده تا امکان نوسازی و توسعه در صنایع متوقف یا بسیار کمتحرک گردد. باتوجه به کسری نقدینگی، عدموجود سرمایه در گردش مناسب و نرخ بالای سود بانکی، متاسفانه اخیراً بحث تهاتر کالای تولیدی به جای پرداخت وجه خرید مطرح شده است. این اتفاق باعث شده تا صنایع برای رسیدن به نقدینگی با درنظر گرفتن موضوعاتی از قبیل تورم، کاهش ارزش آتی پول، ریسک پذیری، امکان افزایش قیمت در آینده و نبود ثبات لازم به آن روی آورند. تولید کننده صنایع بزرگ به جای پرداخت وجه، محصولی را که تولید مینمایند با بازهای چند ماهه به فروشنده مواداولیه و خدمات خود تحمیل میکنند. تحویل گیرنده کالا نیز با بازار فروش کالای تجاری دریافتی هیچ گونه آشنایی و تخصصی ندارد، برای نقد نمودن کالای تحمیلی خود پای واسطهها را به بازار باز مینماید. درنتیجه به چالشهای فعلی موجود، مشکلات دیگری هم افزوده میشود. در این امر کار به جایی رسیده که تولیدکنندگان به دلیل مشکلات عدیده، اقدام به دمپینگ و زیرفروشی مینمایند و باعث ناکارآمدی بیشتر در چرخه صنعتی خواهیم بود. طبعاً صنایع قدیمی فرسوده شده و برای ادامه فعالیت احتیاج به نقدینگی و وصول وجوه خود دارند. این موضوع به پاشنه آشیلی برای شرکتهای بزرگ تبدیل شده تا در موعد پرداخت اعلام ناتوانی مالی کرده و مشکلاتی را برای تامین کنندگان خود ایجاد مینمایند. این در حالی است که همین شرکتهای بزرگ در تبلیغات خود افتتاح و ایجاد پروژههای جدید را مطرح کرده و از رشد و توسعه سازمانهای خود صحبت میکنند درحالی که در پرداخت بدهیهای خود ناتوان هستند. نتیجه آن در بورس اوراق بهادار خود را نشان میدهد که متاسفانه ارزش سهام نزولی و منفی است و سهامداران زیادی دچار زیانهای جبرانناپذیر شدهاند.
سرمایهگذاری در زیرساختهای راه نجات صنایع:
درنتیجه با توجه به نکات برشمرده، سرمایهگذاری در زیرساختها و بهروز نمودن تجهیزات و توان تولید در صنایع بهویژه برق و نیرو از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین بازنگری در سیاستگذاریهای مربوط به صادرات، ایجاد روشهای تامین مالی و ثبات موضوعات که ریسک تولید را کاهش دهند، از مهمترین موضوعات صنایع است. در بحث توسعه صنایع نیز، توجه به تراز عرضه و تقاضا در داخل و رفع محدودیتهای صادراتی از اولویتهای اقدامات اجرایی است. بنظر میرسد اهتمام و انجام هماهنگی در تمامی سطوح، نقش دادن به تشکلها و انجمنها برای ارائه راه کارها و جلوگیری از اجرای روشهای امتحان شده و بینتیجه در گذشته نیز میتواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند.